مردم سوئد همراه با مردمان نروژ، ایسلند و دانمارک از شاخه ژرمنی اقوام هندواروپایی بوده و تبارشان به وایکینگها میرسد.
سوئدیها جزو شهروندانی در جهان هستند که از کیفیت بالای زندگی برخوردارند. نرخ بیکاری آن پایین است و اقتصاد آن بر پایه مشارکت مردم در سرمایهگذاریها استوار است.[۲]
تاریخ
- گوستاو آدولف ششم سوئد
- شارل چهاردهم
مختصری از تاریخ سوئد
تاریخ سوئد را میتوان به دورانهای:
- وایکینگها ۱۰۵۰ – ۸۰۰ میلادی
- پیش از سدههای میانه ۱۲۵۰ - ۱۰۰۰ میلادی
- سدههای ۱۳۸۹ - ۱۲۵۰ میلادی
- عصر یکپارچگی ۱۵۲۰ - ۱۳۸۹ میلادی
- عصر واسا ۱۶۱۱ - ۱۵۲۰ میلادی
- عصر ابرقدرتها ۱۷۱۸ - ۱۶۱۱ میلادی
- عصر آزادی ۱۷۷۲ - ۱۷۱۸ میلادی
- عصر گوستاو ۱۸۰۹ - ۱۷۷۲ میلادی
- عصر آخرین بازسازی ۱۸۶۶ - ۱۸۰۹ میلادی
- عصر گسترش صنعتی ۱۹۱۸ - ۱۸۶۶ میلادی
- عصر دموکراسی ۱۹۳۹ - ۱۹۱۸ میلادی
- و جنگ جهانی دوم به بعد تقسیم نمود.
تاریخ این کشور مانند اکثر کشورهای باستانی آغازی آمیخته با افسانهها و اسطورهها دارد، دوره هائی که پادشاهان و حکمرانان قهرمانان افسانهای بشمار میآمدند.
حدود دو هزار سال قبل، یخهای متراکم شبه جزیره اسکاندیناوی شروع به ذوب و بتدریج از شمال به جنوب عقب نشستند.
در آن زمان مردمی در شمال آلمان امروزی و جنوب اسکاندیناوی زندگی میکردند که ما از اصل و منشا آنها بی خبریم، آنان بدنبال یخها به راه افتادند و ناگهان سرزمینی یافتند پوشیده از جنگلهای انبوه و مملو از دریاچهها، برکهها و آبگیرها. قدیمیترین نوشتهها حکایت از قومی نیرومند بنام آسورها در این سرزمین مینماید، این قوم به دارا و فقیر تقسیم شده بودند و روسا و سرکردگان آن به ثروت خود اتکا داشتند.
اسورها از شاه یگانهای به سیستم شاه – کاهنی پیروی میکردند و به پادشاه به چشم یک روحانی بزرگ نگاه میکردند و قدرتشان به ویژه به سازمان نیروی دریائی آنها بستگی داشت.
یک یورش بزرگ و سخت و ویرانگر از سوی این اقوام شمالی، اسکاندیناوی و اروپا را فرا گرفت.
شمالیها که وایکینگ نامیده میشدند کشورهای اروپائی و شهرها را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند، هر جا را که توانستند غارت کردند، در آنجا که توانستند به داد و ستد و تجارت پرداخته و گاه در آنجا ساکن گردیدند.
ابن قبائل شمالی که بعدها نرمن نامیده شدند تا حدود مدیترانه پیش رفتند و با کشتیهای خود در داخل رودهای بزرگ حرکت نموده و به هر کجا که وارد گردیدند آن را ویران نموده و ساکنین آن نقاط را قتلعام نموده و اموال آنان را غارت نمودند.
این راهزنان و آدمکشان ناحیه شمال غربی فرانسه را که امروز نرماندی نامیده میشود متصرف شدند، همچنین جنوب ایتالیا و سیسیل را بتصرف خود درآوردند و بتدریج در این نقاط مستقر و ساکن گشتند و بصورت مالکان و اشراف بزرگ درآمدند.
کلمه وایکینگ که از ریشه ویکن به معنای خلیج گرفته شده به مردمی اطلاق میشده که در اطراف آبگیرهای اسلو زندگی مینمودهاند، علت تجاوزها و یورشهای وایکینگها را عدهای بخاطر ازدیاد جمعیت و عدم کفایت محصولات کشاورزی دانسته وگروهی معتقدند که رفاه و ثروت زیاد و ماجراجوئیهای آن قوم علت آن بودهاست.
حملات وایکینگها منجر به چندین بار فتح انگلستان و بخش هائی از فرانسه گردیده و تجاوزات آنان تا قسطنطنیه و حتی دریای خزر و مرزهای ایران نیز توسعه یافت.
در حدود سالهای ۱۰۰۰ میلادی سوئد سازمانی کاملاً ساده داشت، سازمانی که از مدتها قبل آن را حفظ کرده بود، کشور در وجود شاه تشخص مییافت، اما در عین حال پادشاه بر اساس آداب و سنن و برخی قوانین و مقررا ت سلطنت مینمود و موظف به رعایت آنها بود.
سرزمین سوئد از ایالتهای گوناگونی تشکیل میگردید که این ایالتها با هم پیوندهائی داشتند، در امور داخلی این ایالات خود مختار بودند.
در سطح کشوری مجمع همگانی بنام تینگس (Tings) وجود داشت که موارد خاصی مانند جنگ و صلح وظیفه اصلی آن بوده و تعیین انواع مالیات و میزان آن کار بعدی آن را تشکیل میداد، تصویب و اجرای قوانین و احکام قضائی و حقوقی نیز در وظایف تینگس قرار میگرفت.
پادشاه علاوه بر مقام سلطنت مقامی روحانی نیز داشت، این مقام از طرف تینگس به پادشاه تفویض میگردید، مقام روحانیت شاه تا زمان مسیحیت ادامه پیدا نمود ولی در قرون وسطی این نظام به هم ریخت و شاه قدرت کامل را به خود اختصاص داد.
در قرون وسطی، با ورود مسیحیت به سوئد مناقشات و درگیریهای دامنه داری میان پیروان مسیحیت و طرفداران آئینهای سنتی آغاز گردید، نمونهای از نتیجههای این درگیریها اخراج اینگه پادشاه وقت از مجمع تینگس توسط تودههای خشمگین ملت بود، یکی از نزدیکان اینگه تعهد نمود که با انجام مراسم قربانی برای خدایان آنها را به سر مهر آورد و با این تعهد به جانشینی اینکه برگزیده گردید.
در اوائل قرن دوازدهم پادشاهی به نام اسورکر به سلطنت رسید، وی فردی مسیحی از فرقه گریگوریان بود، بر اساس دستورات این فرقه کلیسا قدرتی مافوق مردم و قوانین داشت، اسورکر در یک بامداد نوئل وقتی برای ادای نماز به کلیسا میرفت بوسیله یکی از خدمتکارانش به قتل رسید، پس از او اریک یدوارسون به سلطنت رسید وی دودمانی را بنیان گذاشت که به سلسله اریک معروف میباشند، سیمای تاریخی اریک با افسانه و مذهب درآمیخته، هر کار نیکی که انجام میگردید به او نسبت داده میشد، اریک در روز معراج مسیح توسط یک شاهزاده دانمارکی به قتل رسید و به لقب شهید معروف گردید.
در دوران سلطنت کنوت، پسر اریک، ارتباط ویژهای میان دو کشور آلمان و سوئد برقرار گردید، این ارتباط با ورود عدهای از معدنچیان آلمانی که کنوت فعالیت آنها را برای صنعتی نمودن کشور لازم میدانست آغاز گردید، این معدنچیان پیشروان صنعتی شدن کشور سوئد گردیدند.
بعد از کنوت یکی از مشاوران او بنام بیرجر یارل به سلطنت رسید، اولین اقدام بیرجر ایجاد وحدت سراسری کشور بود، وی پادشاهی بود قانون گذار، از قوانین این پادشاه میتوان از قوانین مربوط به خانواده، قوانین مربوط به کلیسا، قوانین ارث (بر اساس یکی از مواد این قانون دختران یک دوم پسران میتوانستند ارث ببرند) نام برد. برجر یارل بانی شهر استکهلم میباشد.
سیاست
در زمان سلطنت گوستاو واسا در قرن ۱۶ اولین مجلس ملی سوئد متشکل از نمایندگانی از ۴ طبقه اشراف، روحانیون، طبقه متوسط و دهقانان گشایش یافت. طی قرون آتی، قوانین پیچیده تری برای ریکسدگ وضع گردیده و به تدریج تعداد دستگاههای اجرائی افزایشی یافت. قدرت مجلس ملی به طور عمدهای تغییر یافته و از زمانی به زمان دیگر نسبت به سلطنت از جایگاه بینهایت سستی برخوردار بودهاست. این درحالیست که در دورة آزادی طی قرن ۱۸، مجلس ملی جایگاه خود را بهبود بخشیده و نظام منسجمی پایه ریزی گردید. تا پیش از ۱۸۰۹ قدرت سلطنت و مجلس در یکدیگر ادغام بود، تا اینکه پس از سال ۱۸۰۹ دربار و سایر مراجع قدرت، استقلال یافتند. در سال ۱۸۶۵ مجلس دو گانهای جایگزین مجلس قبلی گردید. تا سال ۱۹۱۷ نظام دو گانهای برقرار بود، تا این که سازمانی با ۳۵۰ نماینده و کمیتههای مختلفی در زمینههای گوناگون تأسیس گردید. در سال ۱۹۷۴ دولت سوئد به طراحی قانون اساسی جدیدی مبادرت نمود. پس از گذشت مدت زمان ۲۰ سال دوره نمایندگی به دورة چهار ساله تغییر یافت. کشور سوئد از نظام دموکراتیک انتخابی برخوردارمیباشد به این معنا که کلیه احزاب سیاسی با بیش از ۴در صد آراء انتخابات عمومی از کرسی در مجلس برخوردارمیگردند. شهروندان سوئدی اجازه حضور در انتخابات مجلس را دارند. درحال حاضر تعدادی حزب سیاسی در مجلس ملی سوئد فعالیت دارند. سال ۱۹۲۱ آغاز قطعی دموکراسی در سوئد محسوب میشود. سال ۱۹۱۹ پارلمان سوئد در مورد حق شرکت همگانی در انتخابات و آراء یکسان زنان و مردان تصمیم گیری کرد. دو سال بعد از این تصمیم اولین انتخابات پارلمان برگزار شد. در پی انتخابات سال ۱۹۲۱ پنج زن به پارلمان سوئد راه یافتند.[۳]انتخابات پارلمان سوئد چهارسال یکباربرگزار میشذ که آخرین انتخابات پارلمان در سال ۲۰۱۰ برگزار شد.[۴] گشایش مجلس در هر پائیز وظیفه پادشاه سوئد است. در این هنگام سال پارلمانی آغاز میگردد. پادشاه شخص اول کشور سوئد است ولی این مقام در درجه نخست جنبه نمایندگی مملکت و تشریفاتی دارد.
احزاب سیاسی
در سوئد احزاب سیاسی کوچک و بزرگ بسیاری فعال هستند. شاخصترین آنها هفت حزب سیاسی زیر است:
- حزب سوسیال دموکرات Socialdemokraterna
- حزب میانه رو یا مدرات Moderaterna
- حزب مرکزی یا سنترال پارتی Centralpartiet
- حزب ملی یا فولک پارتی Folkpartiet
- حزب دموکرات مسیحی Kristdemokraterna
- حزب چپ Vänsterpartiet
- حزب محیط زیست Miljöpartiet
جغرافیا
در شمال اروپا در شبه جزیره اسکاندیناوی
سوئد در شمال اروپا واقع شده ودارای آب و هوای بسیار سردی است. این کشور از نظر طبیعی، از ۴ ناحیه تشکیل شدهاست. کوههای پوشیده از جنگل در منطقه نورلند در شمال، زمینهای مرتفع یونکوپینگ در جنوب، دریاچه دیستریکت در ناحیه مرکزی، و جلگه حاصلخیز اسکانیا در منتهیالیه بخش جنوبی کشور. تابستانها کوتاه وگرم و زمستانهای سرد و طولانی از ویژگیهای آب و هوای این کشور است. میانگین بارش سالانه از ۲۰۰ سانتی متر در غرب وجنوب غربی، تا ۵۰ سانتی متر در شرق و جنوب شرقی متغیر است. بیش از نیمی از مساحت این کشور از جنگل پوشیده شده و طبعاً، صنایع چوب و ساخت ماشین آلات مرتبط با آن، معمول و متداول است. در قسمتهای شمالی سوئد شش ماه از سال روز و شش ماه شب است که این بخاطر نزدیک بودن به قطب شمال است. ولی در قسمتهای جنوبی میتوان چهار فصل را دید.
ارتش و نیرویهای مسلح
تقسیمات کشوری
استانهای سوئد
نوشتار اصلی: استانهای سوئد
کشور سوئد به ۲۵ استان (به سوئدی: Län) تقسیم میشود:
- - بلکینگ
- - بوهوسلن
- - دالارنا
- - دالسلند
- - گوتلند
- - گستریکلاند
- - هاللاند
- - هلسینگلاند
- - هریدالن
- - یمتلاند
- - لاپلاند
- - مدلپاد
- - نوربوتن
- - نرکه
- - اسکونه
- - اسمالند
- - سودرمانلاند
- - اوپلاند
- - ورملاند
- - وستمانلاند
- - وستربوتن
- - وسترگوتلند
- - انگرمانلاند
- - اولاند
- - اوسترگوتلند
شهرهای بزرگ
شهرهای پرجعیت سوئد به ترتیب عبارتاند از:
شهرهای اصلی سوئد | ||||
---|---|---|---|---|
رتبه | شهر | جمعیت شهر | جمعیت شهر و حومه | رتبه |
۱ | استکهلم | ۸۱۸٬۶۰۳ | ۱٬۲۵۲٬۰۲۰ | ۱ |
۲ | گوتنبورگ | ۵۰۰٬۱۸۱ | ۵۱۰٬۴۹۱ | ۲ |
۳ | مالمو | ۲۵۸٬۰۲۰ | ۲۷۶٬۲۴۴ | ۳ |
۴ | اوپسالا | ۱۲۸٬۴۰۹ | ۱۹۰٬۳۱۱ | ۴ |
۵ | وستروس | ۱۰۷٬۰۰۵ | ۱۳۲٬۹۲۰ | ۵ |
۶ | اوربرو | ۹۸٬۲۳۷ | ۱۳۰٬۴۲۹ | ۶ |
۷ | لینشوپینگ | ۹۷٬۴۲۸ | ۱۳۸٬۵۸۰ | ۷ |
۸ | هلسینگبورگ | ۹۱٬۴۷۵ | ۱۲۷٬۰۴۰ | ۸ |
۹ | یونشوپینگ | ۸۴٬۴۲۳ | ۱۲۲٬۱۹۴ | ۹ |
۱۰ | نوشوپینگ | ۸۳٬۵۶۱ | ۱۲۵٬۴۶۳ | ۱۰ |
۱۱ | لوند | ۷۶٬۱۸۸ | ۱۰۳٬۲۸۶ | ۱۱ |
۱۲ | اومئو | ۷۵٬۶۴۵ | ۱۱۲٬۷۲۸ | ۱۲ |
۱۳ | یوله | ۶۸٬۷۰۰ | ۹۲٬۰۸۱ | ۱۳ |
۱۴ | بوروس | ۶۳٬۴۴۱ | ۱۰۰٬۲۲۱ | ۱۴ |
۱۵ | سودتلیا | ۶۰٬۲۷۹ | ۸۱٬۷۹۱ | ۱۵ |
۱۶ | اسکیلستونا | ۶۰٬۱۸۵ | ۹۲٬۲۵۰ | ۱۶ |
۱۷ | تبه | ۵۸٬۵۹۳ | ۶۱٬۰۰۶ | ۱۷ |
۱۸ | کارلشته | ۵۸٬۵۴۴ | ۸۲٬۸۷۸ | ۱۸ |
۱۹ | هالمستاد | ۵۵٬۶۸۸ | ۸۸٬۹۵۸ | ۱۹ |
۲۰ | وکشو | ۵۵٬۶۰۰ | ۷۹٬۳۰۱ | ۲۰ |
رتبه | شهر | جمعیت شهر | جمعیت شهر و حومه | رتبه |
آمار سال ۲۰۰۵ سوئد |
اقتصاد
در گذشته نه چندان دور، تا اواخر قرن هجدهم میلادی، سوئد یکی از فقیرترین کشورهای اروپا بود، اما بعدها دوران رشد اقتصادی سوئد آغاز شد. بعد جنگ جهانی دوم این رشد اقتصادی شتاب بیشتری بخود گرفت. درآمد خالص ملی کشور بالا رفت و شکوفائی رشد اقتصادی بوجود آمد. درآمد کشور سوئد مثل دیگر کشورهای نسبتاً کوچک صنعتی، وابسته به صادرات تولیدات صنعتی است که در حال حاضر از رشد بالائی در توازن بین صادرات و واردات برخوردار است.[۵] تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۰۶ میلادی ۱/1200میلیارد دلار بود و رشدی ۵/۴ درصدی را نسبت به سال پیش از آن نشان میداد. نرخ بیکاری این کشور ۶/۵درصد است. آماری از جمعیت زیر خط فقر این کشور در دسترس نیست اما به نظر میرسد این آمار نباید چندان بالا باشد. تورم در این کشور ۴/۱درصد است. ۳۵ درصد از محصولات صادراتی این کشور را ماشینآلات تشکیل میدهد و بقیه شامل وسایل نقلیه موتوری، کاغذ و مشتقات آن، چوب، محصولات آهنی و فولادی و مواد شیمیایی است که به کشورهای آلمان (۸/۹درصد)، آمریکا (۳/۹ درصد)، انگلستان (۱/۷ درصد)، دانمارک(۹/۶ درصد)، فنلاند(۶ درصد)، فرانسه(۹/۴ درصد)، هلند(۷/۴ درصد) و بلژیک(۵/۴درصد) صادر میشود.[۶]
فرهنگ
زبان
زبان سوئدی از خانوادهٔ زبانهای هندواروپایی شاخهٔ ژرمنی است و با زبانهای نروژی و دانمارکینزدیکی دارد. این سه زبان بسیار به هم نزدیک بوده و اغلب گویشوران آنها میتوانند هر کدام به زبان خود با هم ارتباط زبانی برقرار کنند. زبان سوئدی، زبان رسمی کشور سوئد میباشد. در برخی نواحی شمالی کشور، به زبان فنلاندی نیز تکلم میگردد. تعداد ۴ زبان اقلیمی اعم از فنلاندی، تورندال، رومانی (زبان کولیها) و ییدیش (زبان یهیودیان) در کشور سوئد تکلم میگردد. شهروندان سوئدی تا حدود معینی در تعامل با دستگاههای دولتی از حق استفاده از این زبانها برخوردار بوده و هم چنین درخصوص مراقبتهای کودکان و بزرگسالان از حق استفاده از زبانهای فنلاندی و سامی نیز برخوردارمیباشند.[۷]
دین
بین ۴۶ تا ۸۵ درصد مردم سوئد به وجود خدا اعتقاد ندارند البته طی مهاجرت زیاد کردها در سالهای اخیر به سوئد شمار مسلمانان نیز در این کشور قابل ملاحظه هست.[۸]
تعداد زندانیها
سوئد در ردهٔ ۱۷۲ام کشورهایی که بیشترین تعداد زندانی را دارا هستند قرار دارد.[۹] بر پایهٔ آمار رسمی، تعداد زندانیهای این کشور در سال ۲۰۰۴ میلادی به ۵٬۷۲۲ نفر رسید. پس از این سال شمار زندانیها رو به کاهش نهاد و سالانه ۱ درصد کاهش داشته است. میزان کاهش در میان سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به ۶ درصد رسید، به طوری که از جمعیت ۹٫۵ میلیوننفری این کشور در سال ۲۰۱۲، ۴٬۸۵۲ زندانی بودند. انتظار میرود در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ نیز این روند ادامه یابد. کاهش شدید تعداد زندانیها در این کشور باعث شد که در نوامبر ۲۰۱۳ اعلام شود که این کشور قصد دارد ۴ زندان و بازداشتگاه موقت خود را تعطیل کند. با وجود اینکه دلیل قطعی کاهش زندانیان مشخص نشده اما حدس زده میشود تأکید بر روند بازپروری زندانیان و کمک به پذیرفتهشدنشان در جامعه، و نیز اتخاذ مجازاتهای ملایمتر برای برخی جرایم از جمله در زمینهٔ مواد مخدر که از سال ۲۰۱۱ در این کشور اجرا شده، در این زمینه مؤثر بوده است.